حسابداری دانشگاهی با بیش از پانصد سال سابقه و با نام لوکا پاسیولی (1495 میلادی) آغاز شده است. لوکا پاسیولی تحصیلات خود را در وِنیس و رُم گذراند و در دهه 1470 راهب صومعه ای شد که از فرقه فرانسیس بود. تا سال 1497 معلم خصوصی پروازی ریاضیات بود، که در آن سال دعوت نامه ای از لودُویکو اِسفُرتسا دریافت نمود تا در میلان مشغول به کار شود. او در آنجا با لئوناردو داوینچی کار و زندگی می کرد و به او ریاضیات یاد می داد. در 1499، پاسیولی و لئوناردو مجبور شدند تا از میلان فرار کنند که لوئی دوازدهم از فرانسه شهر را به تصرّف خود در آورده و حامیان آنها را از آنجا بیرون کرد. بعد از آن، پاسیولی و لئوناردو خیلی اوقات با همدیگر سفر می کردند. به محض برگشت به میهن، پاسیولی به علت سالخوردگی در سال 1517 فوت کرد.
پاسیولی چندین کتاب در زمینه ریاضیات منتشر کرد که شامل اثر زیر می باشد:
Summa de arithmetica, geometrica, proportioni et proportionalita Venice 1494
تلفیق دانش ریاضی زمان خود، همچنین جالب توجه می باشد که شامل اولین شرح منتشر شده درباره روش نگهداری از حسابها و دفاتر می باشد که تجّار وِنیزی در طول رنسانس ایتالیا بکار می بردند، که به سیستم حسابداری دفترداری مضاعف معروف بود. اگرچه پاسیولی این سیستم را تدوین کرد نه اینکه آنرا اختراع کرده باشد، ولی بهعنوان «پدر علم حسابداری» مورد توجه واقع شد. سیستمی که او منتشر کرد شامل اغلب چرخه های حسابداری بود که ما امروز آنها را می شناسیم. او استفاده از روزنامه ها و دفتر کل را شرح داد، و تذکر داد که یک فرد نباید به رختخواب برود مگر اینکه بدهی با بستانکاری برابر باشد! دفتر کل او حسابهایی برای موجودی (که شامل وجوه دریافتی و موجودی کالا بود)، تعهّد بانکی، سرمایه، درآمد، و مخارج داشت- انواع حساب که در بیلان کار و صورتحساب درآمد یک سازمان بترتیب گزارش می شود. او ثبت نهایی آخر سال را نشان داد و پیشنهاد کرد که یک تراز آزمایشی برای تأیید دفتر کل متعادل بکار گرفته شود. همچنین، رساله او دامنه وسیعی از موضوعات مرتبط را، از اخلاقیات حسابداری گرفته تا حسابداری هزینه، شامل می شود.
از مهمترین تغییرات حسابداری در طول پانصد سال گذشته تغییر ماهیت نظری آن است. حسابداری دانشگاهی در چهارصد سال اول عمر خود عمدتاً رویکردی تکنیکی و فنی داشته است. در اوایل سده بیستم اولین مباحث نظری در حوزه حسابداری مطرح و وجه علمی بودن آن به مذاق بحث گذاشته میشود. در طول دهههای آغازین سده بیستم مباحث نظری و فلسفی جدی در خصوص تعلق حسابداری به یکی از حوزههای معرفت بشری رواج داشته است. این مجادلات در طرح تخصیص حسابداری به یکی از حوزههای علم یا فن یا هنر به اوج خود میرسد. در اواسط سده بیستم و با احاطه مکتب مثبتگرایی (پازیتیویسم) بر فضای دانشگاهی جهان، نظریههای حسابداری مثبتگرایانه به ظهور میرسد. ضعفهای بنیادین نظریههای مثبتگرایانه در ظرف کمتر از ربع قرن آشکار میشود و حسابداری به تبع سایر محافل علمی وارد دنیای جدید جُستارهای فلسفی و نظری میشود. طرح حسابداری انتقادی یا امثال آن نشانه این تحول نظری در حسابداری است